دیدگاه‌ها

درد مشترک تا یقین مشترک همه ملت‌های غیرفارس تحت اشغال ایران

بر سر یک سرگذشت، همگی یقین مشترک داریم و آن اینکه هیچ امری و کاری و چیزی در ایران اشغالگر ۴۱سال گذشته و حکومت پهلوی خالی از سیاست و یا به‌دور از اثرپذیری از سیاست خون آلودهٔ حاکم نبوده است. دلیلش هم روشن است؛

وقتی حاکمیت تحمیلی ولایت فقیه با بازوهای اجرایی‌اش در سیر تا پیاز زندگی مردم دخالت کرده و می‌کنند، وقتی از رنگ لباس و رنگ مو و سلیقهٔ فردی مردم هم نمی‌گذرند، وقتی می‌خواهند رسالهٔ طاغوتی خمینی و آخوندهای زالوصفت شهوترانشان در تمامی خانه‌ها و اداره‌جات و کارخانه‌ها و مدارس و دانشگاهها و خیابان‌ها حاکم باشد، دیگر چه چیزی به دور از سیاست باقی می‌ماند؟ به‌همین دلیل لازم است همهٔ این موارد را در یک اصل جامعه‌شناسی خلاصه و تعریف کنیم: «در جامعه‌ای که آزادی نیست، همه‌چیز سیاسی می‌شود».
معنی ساده‌اش این است که تمام مردم و ملت‌های این جغرافیای سیاسی موسوم به ایران، مخاطب حاکمیت غیرقانونی و دولت جمهوری ضداسلامی هستند و اینان دست از سر لبیک گفتنشان بر نمی‌دارند. این است درد مشترک که ما را به یقینی مشترک رهنمون بوده است.

معنی همین چند نکته این است که هریک از شما شرافتمندان روزی در مقابل حاکمیت ولایت فقیه به لحظه و نقطهٔ انتخابِ بود و نبود خواهد رسید. این یک حقانیت و یک سنت الله در تقدیر تک تک ما است که هر ضمیر انسانی و وجدان بیداری به لحظهٔ تلاقی با آن ناگزیر و ناگریز خواهد رسید.

یک گواهی از این گفته این است که “همه‌چیز انسان و جامعه‌اش قانونمند هستند.”

به روند شکل‌گیری و بروز نهایی قیامهای یک دههٔ گذشته در این جغرافیای جعلی موسوم به ایران نگاه کنید!
حرکت نخستین ناشی از جمع شدن خاطره‌ها از دههٔ ۶۰ و به هم پیوستن حجم انبوه جنایات خمینی، خامنه‌ای، پاسداران، زندانبانان و داروغه‌های آدمکش آنها از زندانها تا خانه‌ها، ادارات، کارخانه‌ها، مدارس و دانشگاهها بود. این خاطره‌ها به مثابه زخم‌های ملل غیرفارس و حتی فارس‌ به خیابان‌ها آمدند و قیام سال۸۸ را رقم زدند. این اولین بروز جبهه بزرگ علیه دیکتاتور زمانه بود. در گام بعدی که دی ۹۶ بود، همان قیام کنندگان‌ ۸۸ دریافتند که پدیده‌ایی به شدت منفور و قی آور بنام آخوند، حرف حساب و قانون و اعتراض و انتقاد و تمدن و مدنیت و شرافت سرش نمی‌شود. در همان قیام ۸۸ به این واقعیت رسیدند که هر گونه اصلاح‌چی‌گری در این نظام فقط و فقط علافی است و بس. آن مردم در دی ۹۶ به نفی کل نظام کثیف جمهوری ضداسلامی رسیدند. همین روند و تجاربش و بطور قانونمند، تکاملش منجر به انفجار خشم در آبان ۹۸ شد. یعنی به تعیین‌ تکلیف رسیدن در مقابل حاکمیت و دولت جمهوری ضداسلامی و در یک کلام، ایران اشغالگر.

همهٔ وجدانهای انسانی و دارای غیرت و غرور عرب احواز، تورک آزربايجان، بلوچ سیستان، و کوردهای کردستان و دیگر ملت‌های غیرفارس، روزی حتی اگر ۴۰سال بعد از دههٔ ۶۰ هم باشد، به ۳۰خرداد با خمینی و خامنه‌ای خواهند رسید. در این تردیدی نیست.
این همان لحظهٔ ناگزیر عبور نور از دیوار قلعه و گذار قطرهٴ آب از سنگ سیاه است. بلاشک همان لحظه و وعده الهی “و سوف تبصرون” خواهد بود.

فواد فرج پور

مرکز اطلاع رسانی جبهه دمکراتیک مردمی الاحواز
WWW.ALAHWAZ.COM

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا