دیدگاه‌ها

اهداف ایران اشغالگر در منطقه، تبدیل عراق به یک همسایه بی‌آزار(عملیات نفوذ و حمایت از گروه‌های تروریست شبه‌نظامی)

یکی از توجیهات ایران اشغالگر ‌در ادامه عملیات نفوذ و حمایت از گروه‌های تروریست شبه‌نظامی ‌در داخل خاک عراق‌ این باور است که عراق می‌تواند به صورت بالقوه مخفیگاه و پناهگاه گروههایی در محیط پیرامونی باشد که توان ناامن کردن قریب ۱۵۰۰ کیلومتر مرز‌ ایران جعلی با عراق را در شرایط مساعد دارند.‌ اینگونه گروه‌های فرضی نه تنها شامل داعش، بلکه گروه‌هایی مانند نقشبندی ‌های منطقه کرکوک، کومله و پژاک و حتی گروه‌های وابسته به مریم رجوی باشد که یک بار از عراق اخراج شده‌اند.

به باور جمهوری ضداسلامی ‌‌این گروه اخیر بویژه می‌تواند با حمایت آمریکا و با سازماندهی جدید به عراق برگردانده شود و امنیت ایران اشغالگر را بخطر بیندازد. بنابر‌این، نفوذ سیاسی در ساختار قدرت عراق، تاثیرگذاری بر پارلمان، حمایت از گروه‌های تروریست شبه‌نظامی ‌و به موازات ‌اینها اِعمال فشار نظامی ‌و سیاسی برای خروج نیرو‌های آمریکایی در جهت تامین امنیت‌ ایران اشغالگر توجیه می‌شود.

موانع و ابزارها: اما عوامل مهم دیگری هم در مجموعه این قضایا وجود دارند که -اعم از ‌اینکه منطق ایران اشغالگر در مورد توان عملیاتی گروه‌ها قابل قبول باشد یا نباشد- باید مورد ملاحظه قرار گیرند: اول‌ این که حفظ عراق در حالت ضعف و تداوم وابستگی‌ این کشور به ایران اشغالگر می‌تواند از نفوذ سایر بازیگران منطقه‌ای و به ویژه عربستان سعودی بکاهد. ثانیاً اینکه، جنگ آمریکا و اشغال خاک عراق و سپس تغییر نوع حاکمیت در ‌این کشور افزایش سطح عقب‌ماندگی همه جانبه را به عراق تحمیل کرده است. در نتیجه می‌توان گفت عراق برای رسیدن به ثبات و جایگاه منطقه‌ای خود، علیرغم وجود ثروت نفتی، به چندین دهه زمان نیاز دارد. در‌ این فاصله ایران اشغالگر ‌ممکن است بتواند منطقه جدیدی را برای ‌ایفای نقش یک ابر قدرت منطقه‌ای برای خود مهیا کند.

عراق بدون یک حکومت متمایل به غرب، و با وجود اکثریت شیعی‌مذهب، و رهبری که -برخلاف روحانیون حاکم بر جغرافیای سیاسی ‌ایران- دخالت در سیاست را وظیفه الهی خود نمی‌بیند، تنها از طریق فاصله‌گیری از غرب و عدم ورود به تعاملات عمده با کشور‌های عربی منطقه تبدیل به همسایه بی‌آزاری می‌شود که نخواهد توانست موازنه قدرت منطقه‌ای را به این زودی به نفع خود برهم بزند.

برای تحقق ‌این اهداف، ‌ایران اشغالگر با چالشهای جدی مواجه خواهد بود، چرا که ادامه خصومت با عربستان سعودی و زنده نگه داشتن خصومت با آمریکا در کنار جلوگیری از ظهور چهره‌‌های مستقل سیاسی در عراق(مانند قتل هشام الهاشمی منتقد سرسخت دخالت‌های جمهوری ضداسلامی در عراق) به ابزار‌های عملی ایران اشغالگر ‌تبدیل خواهند شد. گرچه لازمه تحقق ‌این امر حفظ ثبات داخلی و منطقه‌ای خود ‌جغرافیای جعلی ایران است که امری محتوم به نظر نمی‌رسد. اغلب تحلیلگران معتقدند جمهوری ضداسلامی‌ پس از سقوط صدام برنده وضعیت موجود در منطقه بوده ولی معلوم نیست توان عملیاتی و اجرایی بلامنازع و کافی برای ادامه اهداف دراز مدت در منطقه را داشته باشد.

عوامل موثر در جهت ممانعت از تحقق اهداف ‌ایران اشغالگر متعدد هستند. مثلاً روابط آمریکا با کشور‌های همجوار گرمتر و عمیق‌تر شده، با پیوستن بحرین و امارات متحده عربی به توافق موسوم به صلح ابراهیم ‌با اسرائیل نه تنها روابط آنها با ایران جعلی به سردی گرائیده، بلکه با نزدیک‌تر شدن اسرائیل به این کشورها، که می‌تواند تا حد مبادلات اقتصادی قابل ملاحظه و حضور امنیتی مهم پیشرفت کند، میزان نظارت بر تحرکات منطقه‌ای جمهوری ضداسلامی ‌افزایش پیدا کرده است. از طرف دیگر ممنوعیت فروش برخی تسلیحات و تجهیزات نظامی‌ به این کشورها برداشته شده است و همین عامل می‌تواند آنان را در حد یک ائتلاف قدرتمند نظامی‌ در خلیج عربی نزدیک کند و بتوانند در برابر تحرکات نظامی‌ ایران اشغالگر ‌مقابله سریع داشته باشند.

پیوستن کشور یا کشور‌های دیگری به این ائتلاف نیز قریب‌الوقوع است(لبنان و سودان) و بعنوان آخرین نشانه باید به ملاقات مایک پومپئو با همتای عربستانی‌اش اشاره کرد که طی آن رسماً اظهار امیدواری شده که «عربستان سعودی عادی‌ سازی روابط [با اسرائیل] را در نظر داشته باشد». تداوم حزب‌الله لبنان نمونه نسبتا موفق نفوذ بحساب می‌‌‌آید ولی برای ‌این کار چهل سال هزینه شده و اکنون دیگر چنان ظرفیتی وجود ندارد، ضمن‌ این که خود حزب‌الله نیز از داخل و خارج تحت فشار‌های مختلف قرار گرفته است.

هر روز فشار حداکثری بر جمهوری ضداسلامی ‌ایران اشغالگر بیشتر شده و هر لحظه راه گریز جدیدتری توسط آمریکا مسدود می‌شود. فشار ‌این تحریم‌ها ‌ایران جعلی را مجبور می‌کند با کاهش هزینه‌های خارجی دستکم ظرفیت دفاع نظامی‌ خود را ثابت نگه دارد، اما همینکار هم در دراز مدت غیر ممکن می‌شود. از طرف دیگر حفظ موازنه اقتصادی در جامعه که رابطه مستقیم با وفاداری مردم نسبت به نظام دارد الزامات خودش را دارد و نظام ناچار است برای بقای خود در آن زمینه سیاستی را دنبال کند که مانع سقوط نظام شود. همه این‌ شرایط موضوع نفوذ استراتژیک ‌ایران اشغالگر در منطقه و پیگیری اهداف درازمدت امنیتی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد چون هرچه که باشد جمهوری ضداسلامی ‌ایران اشغالگر نمی‌تواند یک قانون ساده اقتصاد را در رابطه بین تولید اسلحه (نماد امنیت نظامی) و تولید کره (نماد رفاه و اقتصاد) نادیده بگیرد. نهایت این که بدون تامین حداقل رفاه برای مردم، نظام جمهوری ضداسلامی ‌قادر نخواهد بود حداقل دفاع از خود را تامین کند.

فواد فرج پور

مرکز اطلاع رسانی جبهه دمکراتیک مردمی الاحواز
WWW.ALAHWAZ.COM

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا