دیدگاه‌ها

وجود ايران در منطقه يك وجود ملي يا يك وجود مذهبي است؟!!

ابو جمانة الأحوازي:

 

 

سوالي كه سعي كردم در لابلاي سياستهاي ايران در خارج جوابي براي آن پيدا كنم. اجازه بفرماييد قبل از اينكه به اصل پرسش بپردازم شما را دعوت ميكنم نگاهي داشته باشيم به حوادث اخيري كه در منطقه به ويژة در 18 سال اخير رخ داده است تا بتوانيم شناختي هرچند مختصر از سياستهاي رژيم تهران چه در خارج وچه در داخل ازجمله تغييراتي كه در بافت سياسي اين رژيم اتفاق افتاده است، داشته باشيم.

بنابراين از جمله  اين حوادث كه باعث شده تا رژيم تهران را وادار ساخت كه  به فكر پي ريزي يك چشم انداز سياسي باشد. ميتوان به جنگهاي اخير كه در منطقه اتفاق افتاده است اشاره كرد. بعنوان  مثال  جنگ افغانستان وعراق  ونيز تغييراتي كه در سيستم سياسي كشورهاي منطقه كه به اسم بهار عربي معروف شد،نيز ميتوان اشاره كرد اين دو از جمله مهمترين عواملي هستند كه ميتوان از انها بعنوان فاكتورهايي كه باعث شدند كه رژيم تهران  به فكر راه اندازي يك طرح جديد سياسي امنيتي نظامي باشد. اضافه بر ان برخي ديگر از عوامل كه بيشتر نقش اقتصادي دارند نيز كه نقش بسيار فعالي داشتند تا اين رژيم را در تكاپو بندازند و طرحي تحت عنوان طرح كنترل اقتصاد مصرفي در داخل كه بعدها همين طرح در نهضت ازادي ملت سوريه نه تنها نقش سياسي منفي ،بلكه  عامل اساسي در پايداري رژيم اسد وقتل عام ملت سوريه از طرفي وبه فقر  وسيه روزي كشاندن ملتهاي تحت اشغال اين رژيم در جغرافياي سايسبيكوي ايران اشكارا مشاهده خواهيم كرد.  با تكيه بر همين عوامل رژيم توانست از انها بعنوان اهرم هايي جهت انتقال منطقه ي كشاكش و رودري بين خود وكشورهاي جهان به ويژه امريكا را به دوقسمت داخلي وخارجي وجهت پيش برد، اهداف ملي ومتشعب خود. استفاده نمايد.

هرچند بنده اعتقاد دارم جهت روشن شدن اين موضوع ضروري است نگاهي به شرايط سياسي اقتصادي جهان قبل از جنگ عراق وامريكا ونيز جنگ افغانستان داشته باشيم واين سؤال را مطرح كنيم

ايا جنگ سرد بطوركلي به پايان رسيده يا خير ؟يا اينكه اين جنگ از مرحله اي به مرحله ديگر منتفل شده است را مطرح سازيم .تا براوردي از جايگاه سياسي امنيتي اقتصادي، ايران داشته باشيم .

ونيز، بر اساس قاعده شك سياسي سوال را به شكلي ديگر مطرح كنيم ومتسائل شويم كه ممكن اين جنگ طبق توافقنامه هاي سري وبين دو طرف جنگ ( نظام سرمايداري وسيستم كمونيستي)  وجهت حفظ منافع ملي ايشان از طرفي وجهت پيشرفت برخي از طرحها واهداف عميق كه باعث توازن در قواعد نظام سياسي جهاني از، طرفي ديگر اين جنگ از مرحله ديگر منتقل شد.

طبق همين توافقنامه اين جنگ از شكل نرمش ( سرد)  كه در حيطهاي جاسوسي وتكنولوجي بعنوان مثال منحصر ميشود. وبطور، بسيار دقيق وبااهداف ازپيش تعيين شده اداره ميشد. به مرحله ي جديدي از روياروي كه بصورت جنگهاي كلاسيك وبنده اسم ان را جنگ نيابتي يا وكلايي نامگذاري كردم منتقل شد.

بنابراين  وطبق شواهد موجود در منطقه جنگ سرد نه تنها به پايان نرسيده بلكه اين جنگ به مرحله ي جديد كه از ان به جنگ نيابتي ياد كردم منتقل شد ولي با اهداف و رويكردها با چشم اندازي دراز مدت منتقل شد.وبهترين دليل جنگهاي افغانستان وعراق وعدم تدخل روسيه وچين بعنوان دو قطب نظام كمونيستي جهت جلوگيري از وقوع اين جنگها به ويژه عراق كه در واقع يكي از متحدان اين قطب كه ان را هدف قرار داد دليل اشكارا بر اين دارد كه جنگ سرد هنوز ادامه دارد البته اين موضوع بحث نيست ولي شايسته دانستم جهت روشن شدن نقش ايران در منطقة و اشنايي با طرز تفكر سياسي رژيم تهران واهدافي كه دنبال كند اشاره اي داشته باشم.

تا بطور عميق شناختي از اهداف ملي مذهبي اين رژيم داشته باشيم وسوالي كه مطرح ميشود. جايگاه ايران و رويكردي سياسي كه در پيش دارد در منطقه به ويژه عراق بعد ازسقوط اخرين دژ قومي در عراق چيست؟ وچه ماهيتي دارد؟  ايا ماهيتي ملي، سياسي  دارد يا اينكه جوهري مذهبي دارد؟ موضوعي كه سعي ميكنيم ان را به چالش بكشيم.تا ابعاد مختلف وخطرهاي جدي ان كه نه تنها امنيت ملي كشورهاي منطقه را بلكه جهان را تهديد ميكند بشناسيم.

بنظر مي رسد  رژيم تهران تا حدودي توانست كه بعدها بطور جدي وعميق ان را سرلوحه ي برنامه ي، سياسي خود قرار داداز برخي اهداف استراتيجيكي سيستم سياسي جهاني جديد اطلاع وبر اساس ان باري ديڭر توانست يك چشم اندازي ملي در تمام ميدانهاي رويارويي وبر اساس، يك بر اورد سياسي حساب شده  توانست به دو هدف استراتيجي برسد.

اول

حفظ وحدت خاكي ( جغرافياي موحد) همانطور كه مدعي ميشود هرچند از، ديدگاه تحليلگران و ازادي خواهاني كه جهت ازادي سرزمينهاي خود در اين جغرافيا كه در واقع تحت اشغال  ايران هستند ايران نه تنها ادعايي واهي وباطل دارد بلكه اين جغرافيا يك جغرافياي جعلي است كه سرزمينهاي، بيش از 6 مليت را اغتصاب كرده است. بله هدف اول حفظ وحدت خاكي كه برخي از پان ايرانيستهاي متعصب كه خودي جزئي از بافت سياسي اين رژيم را تشكيل ميدهند، ان را وحدت خاكي تاريخي مي نامند.وتحت هيچ شرايطي قابل مذاكره نميدانند. چون ان را يكي حقوق قومي ميدانند ودر عين حال حقوق بيش از شش قوميت ودر مقدمه ي انها سرزمين احواز بعنوان يك كشور نفت خيز را بطور غير شرعي پايمال ميكنند.

 

اما هدف دوم حفظ سيستم ومانع سقوط اين رژيم ميباشد كه بعد ان را شرح خواهم داد.

بنابراين ايران واين رژيم كهنوتي توانست با يك چشم انداز سياسي تاحدودي موفق شود به خيلي از اهداف ملي خود برسد. از جمله اهداف اقتصادي واينجاست كه يك سوال امنيتي به ذهن ميرسد كه ايا ايران  توانست به برخي از اهداف وسياستهاي نظام جهاني جديد دست يابد ايا ميتواند به خود اجازه داد كه چنين سوالي بپرسيم. ايا ايران واين رژيم توانست از نظر اطلاعاتي بر اين كشورها غلبه كند يا اينكه اين كشورها از نظر امنيتي تا حدودي نتوانستند يك منظومه ي امنيتي محكمي براي خود بسازند.

يا اينكه وانجا طبق نظريه شك سياسي  كه مرا وادار ميسازد باري ديگر به قواعد جنگ سرد بركردم واين سوال را مطرح كنم،

ممكن است روسها از جنگ عراق عبرت ويك نوع درس سياسي گرفتند تا مانع سقوط يكي ديگر از متحدان نفتخيزش شوند وبه همين دليل برخي از معلومات يا در واقع برخي از اهداف متفق عليه با جناح غربي جنگ سرد را در اختيار ايران قرار دادند تا در واقع به يك نوع توازن سياسي استراتيجي از جانبي وازجانب ديڭر مانع سقوط خزانه ي اقتصادي خود شوند.

حقيقتا بحث  عميقي هست وبايد به ريشه هاي بپردازيم تا شناختي از قدرت اطلاعاتي اين رژيم داشته باشيم.

 

جزء اول

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا