نرخ تنزیل در نظام بانکداری بدون ربا
فقهای شیعه جمهوری ضداسلامی در بانک مرکزی حضور دارند تا به زعم خود بتوانند سیستم مالی و اقتصادی جغرافیای سیاسی موسوم به ایران را سروسامان داده و به اصطلاح آنرا “اسلامی” کنند.
پس چگونه است فقهایی که در بانک مرکزی با ادعای اِشراف کامل بر دین و اسلام حضور دارند، سود بانکی یا همان نزول و ربا را بین 18 تا 27درصد در نوسان نگاه داشتهاند اما در بلاد کفر شرق و غرب این سود از 1% تا نهایتا 3درصد است؟!
حقیقت آنست تمام آن کسانیکه فاینانس(امور مالی) را یاد گرفتهاند، تمام مطالبی که میگویند کاملا صحیح است. اما آنجا که به مسلمانان بودن خود میرسند، آنجاست که قضیه را نه میفهمند و نه کوچکترین درکی از آن پیدا میکنند و همین جاست که موضوع تنزیل و برنامهریزی مالی اقتصادی را از بن و ریشه تخریب میکنند!.
یکی از سه اهرم بزرگ بانک مرکزی برای کنترل حجم نقدینگی، “نرخ تنزیل و تنزیل مجدد” است. این نرخ چگونه بدست میآید؟(فقهای جمهوری ضداسلامی هیچ جوابی برای آن ندارند).
متأسفانه در نظام بانکی ایران اشغالگر، شورای فقها برای تنظیم این نرخ، دور یک میز مینشینند، ریش به ریش داده و آنرا تنظیم میکنند.
اگر نوابغ علم اقتصاد جهان بخواهند اینگونه نرخ تنزیل را تعیین کنند به خطا خواهند رفت و نظام پولی زیرورو شده و اقتصاد بسرعت نابود میشود.
پس نرخ تنزیل چگونه بدست میآید؟!
برای تعیین نرخ تنزیل از فکر صدهاهزار(بله صدهاهزار) سرمایهگذاران متخصص و زبدهای که در بورس فعال هستند و خریدهای کلان انجام میدهند استفاده میشود. در آنجا سود این بازارها را که همه روزه بصورت میلیونها رقم در اختیار همه قرار میگیرد، تجزیه و تحلیل کرده سپس با توجه به اینکه بازار چه نرخی روی آن گذاشته است، نرخ تنزیل بانکی را تعیین میکنند.
وقتی که نرخ سود اوراق قرضهٔ 10 ساله پایین آمده باشد، بدان معناست که بازار برای ده سال آینده نرخ تورم را کمتر ارزیابی میکند. بنابراین پشت این بازار نیروی مغز صدهاهزار سرمایهگذار زبده وجود دارد که بر اساس شرایط بازار با پول خود تصمیم میگیرند نرخ تنزیل چه رقمی باشد.
اما فقهای ایران اشغالگر از طریق مبانی و اصول فقهی با یکدیگر تبادل نظر کرده و بوسیله همین دروس فقهی شان به نتایج اقتصادی همچون نرخ تنزیل میرسند!!! نتیجه این میشود که فضیحتی بنام “بانکداری اسلامی” پدید میآورند، کل نظام بانکداری را زمین گیر میکنند تا کانالی ایمن و بزرگ برای رانت خواری، دزدی و فساد بسازند.
سواد و دانش و فهم و شعور تمامی روحانیون(ابلیسیون) بزرگ دخیل در امور مالی درباره مقوله “بهره” به اندازه سواد یک دانشجوی ترم اول دانشگاه هم نیست. اینان فقط مقولهٔ ربا و نزول را میفهمند. چند سالی است که اسم “ربا” را هم عوض کردند و نام آنرا “سود بانکی” گذاشتند. برای دزدی خودیها و هم مسلکانشان نام آبرومندانه “اختلاس” را نیز برگزیدند.
هنگام تصویب قانون مربوط به سود و ربای بانکی در زمان حیات ننگین خمینی مقبور، کارشناسانی از وی پرسیده بودند، دستور شرع درباره کارمزد بانکی چیست؟ او در پاسخ گفت، خیر حرام است نباید گرفته شود!.
سپس به او گفتند پس کارمند بانک چطور نان بخورد؟
خمینی پاسخ میدهد: پس اسمش را عوض کنید بگذارید “مزد کار” حلال میشود!!!!!!.
حقیقت آن است که فرد تعیین کنندهٔ سیاستها و خطمشیهای این جغرافیا از نظر فکری و مغزی مفلوج است. نیروهایی که تصمیم میگیرند، امکان کار را نمیدهند. چون بدنبال کسب منافع شخصی مشروع و غیرمشروع خودشان هستند. فهم اینان از اقتصاد صفر مطلق است.
بالاخره آدمی که اقتصاد را مال خر میداند، چگونه در حکمی که برای تأسیس “بنیاد مستضعفان” تصویب میکند دستور میدهد پولهای نقد مردم را به حساب من واریز کنید؟!!! بنابراین میبینید که ریا و تزویر بی مثالی در میان این معممین وجود دارد.
نتیجه اینکه، تمامی جغرافیای سیاسی موسوم به ایران بعنوان “اَنفال” در اختیار ولی فقیه قرار دارد، از متابع زیرزمین، روی زمین، کوهها، دریاها، اعماق اقیانوس، بستر رودها، کارخانجات، صنایع، جنگلها و معادن و…. همهٔ اینها در اختیار و در گرو ریش ولی السفیه جنایتکار قرار گرفتهاند تا وی به تشخیص و مصلحت خود در هرجای دنیا که بخواهد” خرج امت اسلامی” کند!.
فواد فرج پور
مرکز اطلاع رسانی جبهه دمکراتیک مردمی الاحواز
WWW.ALAHWAZ.COM