دیدگاه‌ها

فدرالیسم یا بازگشت به استقلال کامل، کدامیک؟

در مبحث سیاسی حکومت فدرال اینگونه تعریف می‌شود که،
اتحاد دو یا چند دولت مستقل از طریق یک قانون اساسی پذیرفته شده اما با حفظ استقلال نسبی داخلی آن دولت‌ها و ایجاد یک شخصیت بین المللی واحد با سپردن اختیاراتی چند به حکومت مرکزی فدرال.

اگر گذری بر تاریخ واقعی و نه این تاریخ سفارشی تحمیلی فارسی که در مدارس و دانشگاه‌ها به خورد ملل غیرفارس خوانده اند، بیندازیم با اندکی تفکر و تعقل بدور از احساسات متوجه خواهید شد که در جغرافیای سیاسی کنونی که نامش ایران است، در دوران باستان و حتی بعد از ورود اسلام به این منطقه جغرافیایی، سابقهٔ وجود حکومت‌های شبهه فدرالی در این جغرافیای سیاسی جعلی وجود داشته است.

مثلاً در دوره حکومت اشکانیان، تمامی سرزمین‌های باستانی که روزگاری از حکومت کاملاً مستقلی برخوردار بودند، در دوران اشکانیان برای حفظ استقلال نسبی خود مجبور به پرداخت باج و خراج سالانه به حکومت مرکزی اشغالگر بودند. مثال دیگر حکومت موصیان در کل کشور احواز العربیه (از عیلام کنونی تا بندرجمبرون) و بصره در عراق و حکومت آتروپاتکان در کشور آذربایجان جنوبی امروزی و نیز کاسپین همه و همه به حکومت مرکزی که مقر آن شهر صددروازه بود، در آن دوران مالیات و خراج پرداخت می‌کردند. این حکومتهای تحت اشغال ساسانیان و اشکانیان و غیره هنگام حمله یک کشور خارجی مانند امپراتوری روم یا دیگر ملت های شمالی آن دوران، با دولت مرکزی حاکم متحد شده و نیروی نظامی لازم را برای دفاع و نبرد ارسال می‌کردند. هر حکومت تحت اشغال نیز در مجلس مؤسسان آن دوره نمایندگان مستقلی داشت.
در دوره اسلامی نیز در دوران حکومت سلجوقیان بعد از مرگ آلب ارسلان رومی، قلمرو وی تجزیه شد و یک حکومت شبه فدرالی در جغرافیای ایران جعلی مستقر گردید.

تنها کشوری که یکپارچگی خود را تا دوران حکومت منفور رضا پالانی ایرانی حفظ کرد الاحواز العربیه بود که متاسفانه با نیرنگ و حیله و کمک انگلستان، این کشور عربی و ملت عرب آن تحت اشغال نظامی حکومت تمامیت خواه ایران اشغالگر درآمد.

بنابر‌این طبق تعریف حکومت فدرالی، ملت های عرب، کرد، ترک، بلوچستان و ملت‌های ارامنه و ترکمن ها دارای حکومت مستقل اما تحت نظر حکومت مرکزی خواهند شد که هر ساله باید قسمتی از درآمدهای خود را به حکومت مرکزی پرداخت کنند. در این سیستم هر ملت می‌تواند صاحب یک پرچم برای خود باشد و قوانین و مقررات مربوط به خود را در متن جامعهٔ خود اجرا کند اما هیچگاه در جوامع بین المللی بعنوان یک کشور مستقل دارای ملتی محترم شناخته نخواهند شد و این یعنی یک استقلال موهوم خیالی!

تنها وجه مثبت فدرالیسم، اینستکه شاید خونی ریخته نشود، حقوقی پایمال نشود و منابع طبیعی و ثروت‌های خدادادی آن سرزمین تاراج نشوند. وجه مثبت دیگر آن درآمدهای هر ملت(بجز مقدار تعیین شده برای حکومت مرکزی) صرف ملت خودشان خواهد شد. مانند آنچه که در آمریکا و آلمان و سوییس شاهد هستیم.

اما فدرالیسم دارای ضعفهایی است. مثلاً عدم استقلال کامل این ملت هاست. اگر یکی از این ملتها به دلایلی قادر به پرداخت باج و خراج به دولت حاکم مرکزی نباشد، بهانه برای غارت و إشغال نظامی آن بوجود می‌آید. و آنچنان میشود که اکنون شاهد هستیم.
تحت نظر بودن همیشگی، امکان غارت و اختلاس دائم برای حکومت مرکزی وجود دارد (گواه این مدعا، تاریخ سراسر غارت و کشتار و چپاول بنام دین و ملت واحده و خزعبلاتی مثل یکپارچگی و امینت ملی… توسط دولت‌های مختلف ایرانی‌هاست)

اما اگر حکومتی مستقل باشد و هر ملت یک کشور جداگانه برای خود تشکیل دهد، گذشته از ارج و احترام بین‌المللی یافتن و صاحب کرسی شدن در سازمان ملل و جوامع بین المللی، بازگشت تمامیت ارضی و تقسیم عادلانه ثروت در میان ملت آن سرزمین است.

در پایان باید اذعان کرد بعضی حکومت ها برای برخی ملت ها خوب هستند. هر چه باشد وجوه اشتراک تاریخی و زبانی ممکن است میان آنها وجود داشته باشد. اما برای سرزمین همیشه عربی ما الاحواز عزیزمان، قویا و بطور صددرصد تضمینی بهتر و اصلح خواهد بود (باتوجه به سابقه کثیف حاکمان فاسد ایرانی)، کشور ما الاحواز العربیه مجدد یکپارچه شده و تمامیت ارضی آن از سوی تمام دول بین المللی منطقه و اروپا و آمریکا به رسمیت شناخته بشود همانطور که سابقا کشوری یکپارچه بنام الاحواز بوده و پهنای قلمرو آن از عیلام تا بندرجمبرون گسترش داشت. این قلمرو عربی باید بازگردد.

رضا فرج پور


مرکز اطلاع رسانی جبهه دمکراتیک مردمی احواز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا