در پاسخ به هجمه امروز فارسها که عرب را بی تمدن و فاقد هرگونه ارزشی نشان میدهند
بطور کلی علتی وجود ندارد که عرب متمدن نباشد، برادران هم نژاد عرب یعنی کلدانی ها، آشوریها، فنیقی ها، سومریها، بابلی ها دارای تمدنی عالی و شگفت انگیز بودند. عربها دارای همان استعداد و ممیزات هستند و اگر فرهنگ و تمدن مردم عربستان بواسطه کم آبی و هوای ناملایم استعداد ترقی و پیشرفت زیاد نداشت، برعکس آنان کلدانیها و آشوریان که در بهترین مناطق خاورمیانه(بین النهرین) سکونت داشتند و از حاصلخیزی زمینهای خود استفاده میکردند، توانستند تمدنهای عظیمی را ایجاد کنند. همین عربهای ساکن شبه جزیره العرب به عراق دست یافتند و تمدنی مانند تمدن آشور و کلده و بلکه بهتر از آن را بوجود آوردند. شگفت اینکه عربها با وجود خشکی و بی آبی و بدی آب و هوای کشور خود موفق شدند تمدن بالنسبه مهم و قدرتمندی (در زمان ظهور پیامبر رحمت محمدص) تشکیل دهند.
مثلا اعراب یمن دارای تمدنی بودند که آثار آن از خرابههای روی خاک و زیر خاک در المهره، حضر موت و یمن پدیدار شد و از مردم عاد و ثمود و سایر اقوامی و طوایفی که فقط نامی از آنها ماند، تمدن و فرهنگی مستند است که در عصر حاضر بیشتر آنرا افسانه میپندارند.
ژرمنها در مدت چندین قرن (قبل و بعد از اسلام) به ممالک روم حمله میکردند و فتوحات بدست میآوردند. اما نتیجه کشورگشایی آنان چیزی جز قتل و غارت نبود. همین قسم اقوام هونها در قرن 5 م شمال و شرق مملکت روم و کشورهای هنگری، رومانی، ترکیه اروپایی را فتح کردندو 200سال تمام دولتی بنام دولت خاقان در آن ممالک تشکیل دادند و با آنکه خیلی بیش از عربها به مراکز تمدنی یونان نزدیک بودند، مع ذالک تمدن و فرهنگ جدید تاسیس نکردند.
اقوام اسلاو در قرن 6 م قسمت شرقی روم را گشودند و تا نزدیک قسطنطنیه پیش رفتند اما هرگز متمدن نشدند. ملتهای دیگر مانند تاتار و مغول کشورگشایی میکردند اما نمیتوانستند تمدنی تشکیل دهند. مثلا سپاهیان تیمور لنگ ممالک عرب را فتح کردند و پادشاهان عرب را به زیر آوردند ولی نه تمدن جدیدی بوجود آوردند و نه تمدن عرب را نگهداشتند.
آیا اینهمه دلیل و برهان کافی نیست که بفهمید عربها استعداد برای تشکیل هر نوع تمدن و فرهنگی را دارا هستند و اساسا و به گواهی تاریخ تمدن در میان عربها و در منطقه آنان یعنی بینالنهرین بوجود آمد؟!!
در حقیقت فاصله بین ظهور کورش پادشاه خونخوار فارسها تا ظهور اسلام در بینالنهرین را، باید دوران تعلیق تمدن عرب دانست. گوناگونی پدیدههای اجتماعی و تاریخی غیرقابل توضیح، همچون زبان و لغت و ادب و زیباشناسی و فرهنگ درخشان عرب، با دیگر ویژگیهای دوران جاهلی را، میتوان فقط ماحصل تداخل فرهنگ کهن بینالنهرین با عصبیت دوران انتظار (ظهور اسلام) برای آزادی دوباره دانست.
فؤاد فرج پور
مرکز اطلاع رسانی جبهه دموکراتیک مردمی الاحواز