الاحوازدیدگاه‌ها

تولدت مبارک برادر شهیدم

امسال اگر محسن محمد پور(منيعات) زنده بود تولد هجده سالگی اش را جشن میگرفت ولی افسوس که دستان ستم حاکم در 25 ابان ماه سال 1398 جان او را گرفت.

همسایشان میگفت محسن شاگرد ممتاز مدرسه بود ولی بخاطر فقر از دوازده سالگی مردانه کار میکرد و خرج خانواده و تحصیلش را در می آورد و در هفده سالگی در راه حق طلبی جانش را فدای مردمش و سرزمین اشغال شده‌اش بدست رژیم سفاک خمینی خامنه‌ای پلید کرد.

از مردم شنیدیم که میگفتند در تجمعات اعتراضی آبان ماه گروهی تروریست با لباسهای نظامی او را محاصره کرده و علی رقم هیکل نحیف و سن کمش ابتدا با شوکر برقی او را نقش بر زمین کرده و بعد با باتوم ضربات سختی به سر و صورت او وارد کردند وقتی مردم به بالای سر او رسیدند محسن با سر و صورتی خونی و بی جان گوشه‌ای افتاده بود. زنی همراه جوانان او را بلند کرده و به سر خیابان بردند تا به بیمارستان برسانند ولی برای هر ماشینی دست تکان میدادند بخاطر وضعیت خون آلودش هیچ کس برای سوار کردن آنها توقف نمیکرد آن زن گریه کنان النگوهایش را در آورده بود و برای ماشین های عبوری تکان میداد تا شاید بخاطر النگوهایش کسی این کودک را به بیمارستان برساند ماشینی آنها را سوار کرد و به بیمارستان برد ولی دیگر هم دیر بود و هم آن ضربات باتوم چنان قوی بودند که محسن را به کما برده بود و بعد از چند روز در بیمارستان درگذشت.

به جرأت میتوان گفت محسن این کودک اهل محمره اشغالی پرچمدار مظلومترین شهید آبان ماه 1398 است چون تمام هر آنچه با عنوان درد از آن یاد میشود در او بود.
او یک عرب دلاور بود یعنی درد عرب ستیزی قالب در ايران اشغالگر را چشیده بود
او پدر نداشت یعنی درد یتیمی و سفره خالی را چشیده بود
او کودک کار بود یعنی کودکی نکرد.
او فرزند شهری جنگ زده و محروم بود که از در و دیوارش بوی فقر و فلاکت می‌آید.
و اما سخت تر از همه در اوج کودکی و گمنامی جانش را گرفتند و مادری داغدار که هیچ کس از حال و روزش خبر نگرفت.

محسن انتقامت را میگیریم….

فواد فرج پور

مرکز اطلاع رسانی جبهه دمکراتیک مردمی الاحواز
WWW.ALAHWAZ.COM

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا